وبلاگ :
ورود بعضي پسرا ممنوع
يادداشت :
چيلا؟
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رابين هود
قصه از اونجا شروع شد که خيلي عصباني بود؛گفت اگه دوسم داري ثابت کن.گفتم چه جوري؟ تيغو برداشت و گفت رگتو بزن گفتم مرگ و زندگي دست خداست ! گفت پس دوسم نداري! تيغ رو برداشتم و رگمو زدم...وقتي داشتم تو آغوش گرمش جون ميدادم ،آروم زير لب گفت اگه دوسم داشتي تنهام نميذاشتي...!!!
پاسخ
رابين هود جونم خيلي خيلي زيبا بود افرين برتو